كارگردان: علي بهادر نويسنده: محمدهادي كريمي مدير توليد: فرشته مهديزاده طراح صحنه و لباس: ژيلا مهرجويي طراح گريم: محمد قومي صدابردار: بهروز عابديني دستيار اول كارگردان ومديربرنامهريزي: داريوش جهانگيري تدوين: شيرين وحيدي عكاس: امير دباغيان جلوهاي ويژه: داوود رسوليان تهيه كننده: علي لدني بازيگران: دانيال حكيمي، عليرضا خمسه و مهشيد افشارزاده ، سپيده گلچين، شيوا بلوريان، آرام جعفري، ناديا دلدار گلچين، كيومرث ملكمطيعي، عباس اميري، محمد فيلي، فخرالدين صديقشريف، اسماعيل سلطانيان، يوسف مراديان، پويا اميني، مينا جعفرزاده، شهرام پوراسد، ميلاد كيمرام، شيوا خنياگر و نعيمه نظامدوست محصول: ۱۳۸۷ – ۱۳۸۸ فيلمنامه شب هزار و يكم با محوريت دفاعمقدس توسط محمدهادي كريمي نوشته شده است. شخصيت اصلي فيلمنامه شب هزار و يكم، دكتر روانشناسي به نام سعيد موهبتي است كه همراه همسرش ليلا و تنها دخترش سارا زندگي خوبي را ميگذرانند، اما دختري كه از جنوب آمده آرامش زندگي آنها را برهم ميزند.
نقش دكتر موهبتي را دانيال حكيمي بازي ميكند و ايفاگر نقش ليلا، مهشيد افشارزاده است. در اين سريال عليرضا خمسه هم نقش دكتر فرنور را بازي ميكند. تصويربرداري سريال شب هزار و يكم سال ۱۳۸۷در اهواز و در يك آسايشگاه جانبازان آغاز شد و گروه سازنده بعد از گرفتن سكانسهاي مربوط به آسايشگاه به تهران آمدند و سكانسهاي جنگي فيلمنامه را كه در فلاشبك شخصيتهاي داستان اتفاق ميافتد در شهرك سينمايي دفاع مقدس تصويربرداري كردند. گزارش پشت صحنه دكتر سيفي با بازي حسين خاني بيك، دانيال حكيمي در نقش دكتر محبي و عليرضا خمسه در نقش دكتر فرنود از جمله پزشكان همسنگر در دوران جنگ هستند كه قرار است قصه پزشكان در زمان صلح را با گريزي به گذشته به تصوير بكشند. عليرضا خمسه در حالي كه لباسي تيرهرنگ پوشيده است با گريم دكتر فرنود به صحنه وارد ميشود و منتظر ميماند تا با همراهي ساير عوامل صحنه تشييع جنازه دكتررهباني را از مقابل مسجد رسولالله كه در همان نزديكيهاست، بازي كند. از فرصت استفاده ميكنم و از اين بازيگر ميخواهم كمي درخصوص كاراكتر دكتر فرنود با توجه به اهميت نقشش در شب هزار و يكم بگويد. او در آغاز به چندوجهي بودن اين شخصيت اشاره ميكند و ميگويد: دكتر فرنود از آدمهايي كه در جنگ حضور داشتند و همواره جزو افراد مخلص جامعه بودند، نيست. اين كاراكترشخصيتي چندوجهي دارد كه يك وجه آن به خاطرات دوران جنگ و همراهي او با ساير پزشكان برميگردد، يك وجه ديگر او خانواده دوستي و دست آخر دنيا دوستي اوست كه بشدت به پول و رفاه چسبيده و درست به سبب همين وجوه است كه اين كاراكتر از ساير پرسوناژهاي مشابه او در اين مجموعه جدا ميشود، اما فهم كلي من از اين شخصيت دركي گذرا از گذشت زمان است؛ به اين معنا كه تغيير در رفتار آدمها كه در طول زمان رخ ميدهد را در دكتر فرنود نيز ميتوان ديد. اما در اين ميان نكته جالب توجه اين است كه تماشاگران سيما و سينما عليرضا خمسه را بيشتر به عنوان بازيگر طنز ميشناسند. البته ناگفته نماند كه به نظر ميرسد اين بازيگر پس از سالها فعاليت در عرصه كمدي به يكباره تغيير جهت داده و به بازي در نقشهاي جدي رو آورده و درست به دليل همين تغييرنگرش بود كه توانست سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل جشنواره فيلم فجر را براي بازي در فيلم «بيست» از آن خود كند؛ به همين سبب از او ميپرسم آيا كاراكتر دكتر فرنود در اين مجموعه، شخصيتي طنز است؟ وي در پاسخ ميگويد: رگههايي از طنز در اين كاراكتر وجود دارد ولي همه شخصيتها تقريبا جدي هستند و فرنود هم به همان اندازهاي كه در زندگي واقعي طنز وجود دارد از وجوه طنز بهره برده است؛ اما با همه اين اوصاف به عقيده من متفاوتترين نقش در اين مجموعه دكتر فرنود است چرا كه ساير شخصيتها تك بعدي هستند و معمولا هم بعد ارزشي آنها مطرح است. اما دكتر فرنود وجوه مختلفي دارد و از اين جهت براي من به عنوان يك بازيگر جذاب است. و اما نكته آخر نخستين تجربه حضور اين بازيگر در حوزه دفاع مقدس است كه خمسه از اين حضور به عنوان حضوري موفق ياد ميكند و ميگويد: من تصور ميكنم ميزان موفقيت ژانر و گونههاي سينمايي و تلويزيوني بر اصل باورپذيري استوار است. به اين معنا كه اگر يك بازيگر بتواند نقشي را آنگونه كه بايد، بازي كند و باورپذير جلوه دهد موفق عمل كرده است. حالا اين ژانر ميتواند كمدي، پليسي، جنايي يا تراژدي باشد. برهمين اساس همه سعي من هم اين بوده كه شخصيت دكتر فرنود را باورپذير اجرا كنم؛ البته فكر ميكنم دكتر فرنود تنها نقشي بود كه طبق آنچه نوشته شده بود هدايت و اجرا شد و تقريبا هيچ تغييري نكرد اما چون اين كاراكتر نقشي متفاوت داشت، اين امكان را به من بازيگر ميداد كه رگههايي از طنز را در آن ايجاد كنم و به عنوان نخستين تجربه بازي در گونه دفاع مقدس راضي هستم. عوامل مجموعه «شب هزار و يكم» به سوي مسجدي كه قرار بود دكتر شهيد رهباني از آنجا تشييع شود، حركت كردند و از سوي ديگر اتوبوسها و مينيبوسهايي با تعداد زيادي از هنروران در حالي كه لباسهاي سياه به تن داشتند از راه رسيدند و همه چيز براي تصويربرداري سكانس پر جمعيت تشييع جنازه اين دكتر كه در زمان جنگ شيميايي شده بود، آماده شد. گروه صحنه تابوت بزرگي با پارچهاي ترمهدوزي شده و مزين به پرچم ايران را به صف جلوي عزاداران داد؛ دو هنرور پرچمي را كه رويش كه به خط زرد نوشته شده بود «شهادت مظلومانه شهيد دكتر مهرزاد رهباني به خانواده بزرگوار و جامعه پزشكان اسلامي تسليت باد» حمل ميكردند و زنان هنرور در حالي كه چادر مشكي به سر داشتند در صف آخر ايستادند. گلهاي گلايل با روباني سياه تزئين شده و عكس دكتر رهباني (فخرالدين صديق شريف) هم كنار اين دستهگلها مقابل ورودي مسجد قرار گرفت و جمعيت حاضر لاالهالاالله گويان و تابوت به دوش به سوي مسجد راه افتادند. دكتر فرنود (عليرضا خمسه) همراه حامد(ميلاد كيمرام) به عنوان ميزبان كنار در مسجد ايستاده بودند. صداي گريه و مويه به گوش ميرسيد. تابوت به همراه جمعيت به داخل مسجد رفت و حاضرين يكي يكي تسليت ميگفتند. مردي ناشناس به دكتر فرنود نزديك شد و گفت: آقاي دكتر ببخشيد من حرفي براي گفتن ندارم…واقعا ندارم و با چشم به حامد اشاره ميكند و پسرك در حالي كه سعي ميكند خونسردي خود را حفظ كند، ميگويد: نميشه كه نيام، به خاطر علي بايد ميآمدم. فرنود: شما از كجا همديگر رو ميشناسين كه من خبر ندارم ؟ حامد: دكتر موهبتي همه ما را دور هم جمع كرد و با هم آشنا كرد. دكتر فرنود سرخود را به علامت رضايت تكان ميدهد و همراه با باقي جمعيت به داخل مسجد ميرود. اين سكانس با فرمان كات علي بهادر به پايان رسيد. فرصت را تا رسيدن چاي صحنه غنيمت دانستم و از او خواستم تا درباره روند ساخت اين مجموعه تلويزيوني بگويد. وي در اينباره گفت: اين مجموعه روايت چند پزشك است كه هر كدام از آنها در شرايط فعلي مشغول به كاري هستند. برخي از اين اشخاص از روزهاي آرمانگرايي دوران دفاع مقدس فاصله گرفتند و آدمهاي گذشته نيستند. در واقع شب هزار و يكم تحليلي از وضعيت اجتماعي امروز است؛ به اين معنا كه افرادي را با افكار مختلف ميبينيم كه هركدام به اهداف و آرمانهاي خود پايبند بودند و برخي از آنها همچنان هستند و برخي ديگر كمي استحاله يافتهاند. در واقع شب هزار و يكم تحليلي از وضعيت اجتماعي امروز است؛ به اين معنا كه افرادي را با افكار مختلف ميبينيم كه هركدام به اهداف و آرمانهاي خود پايبند بودند
جدا از تحليل دوران گذشته و گذر آدمها به دنياي امروز، برشي از ايثار پزشكان در بيمارستانهاي صحرايي در دوران جنگ و البته مسائلي كه پزشكان با آن روبهرو بودند بر ميگردد. صحبت بهادر به اينجا كه رسيد اين سوال پيش آمد آيا ضرورت خاصي براي به تصوير كشيدن تلاش پزشكان در مجموعه دفاع مقدس وجود داشت؟ اين كارگردان در پاسخ به اين سوال به تجربيات خود از كار در گروه دفاع مقدس تلويزيون اشاره كرد و گفت: در مقطعي مسوول گروه دفاع مقدس تلويزيون بودم و تا اندازهاي به حوزه دفاع مقدس و مسائل پيرامون آن در بحث سريالسازي اشراف دارم و معتقدم با وجود فعاليتهاي فراواني كه در حوزه دفاع مقدس صورت گرفته، هنوز آنگونه كه بايد در حوزه پزشكي طي دوران جنگ فعاليتي انجام نشده است، چرا كه پيش از اين مجموعه تلويزيوني «رقص پرواز» در حوزه پزشكي ساخته شد. اما به نظرم قصه «شب هزار و يكم» داستان جذابي در حوزه پزشكي در دوران جنگ است. پيش از اين در حوزههايي چون بحث مهندسي جنگ و فعاليتهاي سپاه و ارتش به گونههاي مختلف كار كردهايم، گرچه همه كارهايي كه تاكنون انجام شده حق مطلب را كم ادا كرده چرا كه اصولا كارهايي كه در دوران جنگ انجام شده حركتهاي بزرگي بوده و ما هنوز جا دارد بدرستي روي موضوعات مختلف كار كنيم و داشتههاي ارزشمند آن دوران را به نسل جوان نشان دهيم. جوانگرايي يكي از بحثهايي است كه همواره از دغدغههاي گروههاي سريالسازي در حوزه دفاع مقدس بوده است. كما اينكه چندي پيشگلهاي گرمسيري با همين انگيزه ساخته و پخش شد. بههمين سبب از اين كارگردان كه مجموعه تلويزيوني بهترين تابستان من با بازي علي صادقي را در كارنامه خود داشت، كه بهنوعي دغدغه پسركي نوجوان براي رفتن به جنگ بود، خواستم درباره بحث جوانگرايي در اين مجموعه بگويد. او به شكاف نسلها اشاره كرد و گفت: بحث شكاف نسلها از جمله بحثهايي است كه همواره وجود دارد و در حوزه دفاع مقدس هم ارزشهايي وجود داشته كه نسل جوان بايد آنها را بدانند اما متاسفانه در بيان حقايق آن دوران كم كاري و اجحافهايي صورت گرفته است. به نظرم در اين قصه جوانگرايي با ورود نسل جديد بدون اينكه خود بداند در ماجرا صورت ميگيرد. ميلاد كيمرام بازيگر جواني است كه در مجموعه شب هزار و يكم جديترين حضورخود درعرصه تلويزيون را تجربه ميكند. از همين رو در ابتدا از اين بازيگر جوان خواستم درخصوص چگونگي حضور خود در عرصه بازيگري بگويد. اولين كار جدي كه داشتم يك مجموعه تلويزيوني با آقاي پاكسرشت در شهرستان بود، ولي بعد از اينكه به تهران آمدم، اولين كار تلويزيوني را در مجموعه خواستگاران نوشته گلاب آدينه تجربه كردم و پس از آن در كنار سعيد ابراهيميفر تلهفيلمهاي تخت جمشيد در روزولت و ماه در تاريكي را با موضوع انقلاب تجربه كردم تا اينكه بازي در نقش حامد در شب هزار و يكم را پذيرفتم و خوشحالم كه نخستين تجربه در حوزه دفاع مقدس را با اين گروه كسب ميكنم و خوشبختانه آقاي بهادر هم دست مرا در اجرا باز گذاشته و من هم در نوع بازي به گونهاي عمل كردم كه تماشاگر آن را دوست داشته باشد و هفته به هفته پيگيري كند. كيمرام در ادامه به ويژگي كاراكتر اشاره كرد و گفت: روز اول كه فيلمنامه را خواندم، ديدم آنقدر جذابيت ندارد، اما چون كليت داستان را دوست داشتم، پذيرفتم در اين نقش بازي كنم. اين موضوع را با آقاي بهادر هم درميان گذاشتم و قرار شد طبق برداشت خودم با بازياي كه ارائه ميكنم تغييراتي در آن بدهم. وي در پايان درباره تغييرات ايجاد شده گفت: در شخصيتپردازي، كاراكتر حامد بدرستي پرداخته نشده بود و اگر او را از كل داستان برميداشتيم، اتفاقي در روند فيلمنامه ايجاد نميشد و من حداقل كاري كه كردم اين بود كه اين شخصيت را بار ديگر در بازي خود احيا كردم و به نوعي حامد را شناسنامهدار كردم. تاكنون حدود 70 درصد از تصويربرداري سريال شب هزار و يكم به پايان رسيده است و گروه سكانسهاي باقيمانده را در تهران تصويربرداري خواهد كرد. هوا ابري شد و قطرههاي باران روي جمعيت عزادار و گروه تصويربردار ميباريد. پريسا ساساني |
Check Also
پخش سریال جذاب “بهترین تابستان من” به کارگردانی علی بهادر از روز یکشنبه 26 شهریور 1402 همه روز شبکه دو ساعت 17:30
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سیما،«بهترین تابستان من» یکی از مجموعههای تلویزیونی شبکه یک در سال …